لاشه ی زندگی من
من در خود چند صباحی است شکسته ام .... چیزی برای بالیدن ندارم .... دارم به یقین میرسم که من همانم که ز فردوس خیال رانده شده ام ... اینها دست نوشته نیست ... حقایقی است که باید گفته میشد ....
نوشته شده در پنج شنبه 85/5/26ساعت
3:57 عصر توسط هستی| نظرات ( ) |